سلام خوبین امیدوارم عید خوبی داشته باشید و سال پربرکتی
یادمه پارسال عید تو اون وبم جشن گرفتم
البته الان فیلتره
یادمه گفتم :پارسال برای من سال جالبی بود :گریه کردم-خندیدم-ناراحت شدم-خوشحال شدم-دوست پیدا کردم-دوست از دست دادم و....
تازه من پیارسال با کره اشنا شدم که خیلی جالب بود باعث شد من سعی کنم دستو پا شکسته کره ای یاد بگیرم یعنی یه زبان جدید
بابام هم وقتی دید که دارم یاد میگیرم اول میگفت نمیتونی بعد که دید واقعا دارم یاد میگیرم خودشم گفت هروقت کره ای رو کامل یاد بگیری منم بهت روسی یاد میدم خیلی کیف میده تازه تابستون میخوام برم کلاسهای فیلمنامه نویسی خب زیاد حرف زدم یه متن قشنگم براتون در اوردم که حتما بخونید
(داستان چیه ؟)
داستان یعنی یک ادم .چند واقعه .کمی احساس
یعنی چند کلمه در اندوه ان مرد .در سکوت این زن
داستان یعنی فریاد ادم ها در خاموشی کلمات
یعنی سکوت ادمها در هیاهوی کلمات
یعنی زندگی ادم ها در کلماتی زخمی.خسته.منگ.مرده
داستان یعنی یک قاشق عشق در یک کاسه اندوه در یک سینی خیال
داستان یعنی شیب تند زندگی
یعنی سر خوردن ادم ها در کوچه های لیز زندگی
یعنی سرفه های شدید زندگی
داستان یعنی بستری شدن زندگی در ای سی یو
داستان یعنی زندگی وقتی که در تب سیو نه درجه میسوزد
داستان یعنی ((لطفا اون تلوزیون رو خفه اش کن))
یعنی((پس این سیگار های من کدوم گوری هستن ؟))
یعنی گرفتار شدن گوشه رینگ بوکس زیر مشت های حریف وقتی دستکش های تو از جنس کلمات هست و حریف اسمش عشق است و رنج و شکست و تنهایی
داستان یعنی تقلای کسی که تا حالا مورچه ای رو نکشته است برای کشتن با قساوت چند ادم
یعنی تلاش برای ساده کردن پیچیده ترین فلسفه ها با چند زن خیابانگرد و قاتل و عاشق
داستان یعنی نقشه راهنمای روح های ولگرد بعد از ظهر
یعنی((بعد چه شد؟))یعنی ((حالا چه میشود؟))
یعنی ریختن اشکی بر صفحه ای از کتاب در میز اخر کلاس درس هندسه
یعنی بهانه ای برای حرف های نگفته به کسی که میخواهیم با او حرف بزنیم اما بلد نیستیم
یعنی فشردن همه ی ذرات دوست داشتن در مشتی کلمه و بعد پاشیدن انها مثل اسید روی صورت خواننده
داستان یعنی گفتن میلیون ها حرف در چند کلمه .چند نقطه.چند سکوت
یعنی حقه بازی مقدس برای بیرون اوردن روح از جعبه ی جسم
یعنی زندگی در موقیت های بی موقع :ده صبح خوابیدن .دونصفه شب غذا غذا خوردن .پنج صبح تلفن زدن
یعنی روایت مینیاتوری عشق های مکرر مستمر بی حاصل
یعنی نوشتن تاریخ معتبر یک روح
یعنی سوزاندن روحی با بنزین عشق های پوچ وسط ظهر تابستان پشت میز کوچکی در کتابخانه پایین شهر یا لابی هتلی پنج ستاره یا پشت چراغ قرمز تقاطعی شلوغ یا روی نیمکتی سنگی در پارکی پر از گل های خوشگل
یعنی تقلای کلمات سیاه و خسته و از نفس افتاده برای گشودن راز های نیم گفته.کم گفته.نا گفته
یعنی کشتن کلمات برای درخشش حسی .رنجی.اندوهی.عشقی.معنایی
داستان یعنی من.یعنی تو.یعنی او
یعنی من که تویی.یعنی او که من است.یعنی من که کمی من است با کمی تو و کمی او
یعنی براده های براق شده روح
یعنی دو دوتا می شود پنجاه و نه تا.چهلو هفت تا
یعنی((هیچ))که از هزار بیشتر است
یعنی راست ترین دروغ های زندگی
یعنی دروغ هایی که بار ها میخوانیم و میخوانیم و میخوانیم و میخوانیم وباز میخوانیم و خسته نمیشویم بس که دوستشان داریم
بازم میگم عیدتون مبارک امیدوارم سال خوب و پر باری داشته باشید و به چیز هایی که میخواهید برسید و ثمر تمام تلاش هاتون رو که قبلا انجام دادید ببینید
فعلا بای
نظرات شما عزیزان:
ورود
اعضا:
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: